و آن، ضمیر صاف و مردی که بیش از 50 سال نان قلم خویش خورد و روزنامهنگاری منتقد و سخت کوش باقی ماند. این جماعت دنبال گمشدهای بود، به نام حقیقت، که انصافا در دوران کاری زندهیاد لطیف ویژگی بارز و برجسته اخلاقی وی شده بود و این همه احترام برای همان گوهری بود که در وجود این چهره فروتن صافی اعتقاد وجود داشت و هر از گاه در نوشتههایش انعکاس و تبلور مییافت.
در عصری که روزنامهنگاری ورزشی با بیشترین آسیبها روبرو است و پهلو به پهلو با روزنامه نگاری زرد میزند و اخبار و اطلاعات، شایعات و منابع غیر مستند همانند کوهی کاغذی همه چیز را زیر آوار خویش پنهان کرده است، وجود امثال لطیف نعمتی بود و برکت خیزیهای فروانی داشت. اکنون تمامی این جماعت آمده بودند تا تلاش این همه سال پیگیری و زنده دلی مردی را قدر نهند که نمونهای شاخص از روزنامهنگاری حرفهای به شمار میرفت ، با همان تعاریف اخلاقی که در روزنامه نگاری بین المللی از آن یادمی شود.[اصول بینالمللی اخلاق حرفهای روزنامهنگاری]
لطیف در روزگاری که نگارنده در هفتهنامه آتیه( از سال 1374 تا 1384) مسئولیت صفحه ادب و هنر را داشت ، مسئولیت صفحه ورزشی این نشریه را عهدهدار بود.
علاوه بر خصوصیات اخلاقی شخصی، چون فروتنی و تواضع و صراحت لهجه، در کار حرفهای و روزنامهنگاری خصوصیاتی داشت که بیان برخی از آنها در این عسرتآباد غیر حرفهای گری کار روزنامه نگاری میتواند هم یادی از وی باشد و هم به دست دادن نمونهای از روزنامه نگاری حرفهای ، به خصوص در عرصه ورزش، که تا پایان عمر بر پیمان خویش که کشف حقیقت و نان به نرخ روز نخوردن بود،ایستاد و اکنون به قول شاعر نغمههایش به یادگار مانده است.
اگر یکی از مهمترین ویژگیهای کار روزنامهنگاری را پیگیری و جست و جوگری بدانیم، آن زنده یاد به تمام واجد چنین ویژگی بود، کمتر خبر و رخداد حوزه کشتی از زیر نگاه تیزبینش فرصت فرار مییافت.
تعهد کاری و این که در آخرین لحظات بهترین خبرها را در رسانه درج کند و خواننده را با تازه ترین و آخرین رخدادها آشنا سازد، برایش بارها درد سر ساز شد. به یاد دارم که برخی مواقع با معاون سردبیری آتیه برای همین موارد به بگو و مگو میپرداخت و در نهایت آنکه کوتاه میآمد زنده یاد لطیف نبود.
برای نوشتههایش حرمت قائل میشد و کمتر دیدم که وی تلکس یا خبری چاپی را به صفحه بچسباند، کاری که امروزه متاسفانه به بلیهای عظیم در مطبوعات ایران تبدیل شده که به قول سید فرید قاسمی( محقق و مورخ تاریخ مطبوعات) خبرنگارانی نشسته و کپی / پیست کار را وارد جامعه مطبوعاتی کرده است.
روزنامهنگار باید در صحنه باشد و طعم خبر را از نزدیک بچشدو حواشی خبر را دریابد و بعد از آن به نوشتن خبر و تحلیل روی بیاورد. زنده یاد لطیف این ویژگی را هم به تمام وکمال در خود داشت و همین حضور در صحنه بود که بسیاری از ورزشکاران را به یاد آن همه پای تشک بودن و گزارش نوشتن ، به روز بدرقهاش در کوی نویسندگان کشاند تا این بار آنها بازی مرگ لطیف را شاهد باشند.
اگر انتقاد و صراحت لهجه را از ویژگیهای مهم کار روزنامهنگاری بدانیم مرحوم لطیف در این زمینه نه تنها چیزی کم نداشت که بسیاری از دوستان و همکارانش معتقد بودند که این صراحت و صداقت بیش از اندازه اسباب دردسرهای فراوانی برای وی شد.
ستون رخصت وی در هفته نامهآتیه از خواندنی ترین وصریحترین ستونهای ورزشی نویسی به شمار میرفت که به گفته آقای رستمیان ، به دلیل تندی و تیزی این نقدها بارها و بارها و بعد از کلی بگو و مگو بحث و جدل راضی به حذف و یا تغییر لحن عبارات میشد.
گویی با خود عهد بسته بود که هر چیزی را در جای خود ببیند و اگر این نبود، آزرده میشدو زهر انتقادش را به جان قلم میانداخت و بر صفحه کاغذ جاری میکرد.
لطیف تا آخرین روزهای عمرش هم نوشت، کاری که احمد رضا دریایی مرحوم هم کرد. [دریایی؛ مردی که تخم طرب میپراکند]دریایی را بیماری مرموز و چغر آلزایمر از کار روزنامهنگاری بازداشت، اما لطیف در برابر بیماری سرطان از خود چغری و مقاومت نشان داد و تنها مرگ توانست وی را از کار روزنامه نگاری بازدارد.[منوچهر لطیف به دیار باقی شتافت] اگر چه پژمان راهبر در روز تشییع پیکر آن مرحوم از یکی از روزنامهنگاران نقل کرد که لطیف یادداشت هفته بعدش را هم به روزنامه داده بود.